این داستان که نقطه ی اوجش ذبح تنها فیلمساز دغدغهمند قصه های قرآنیست، با یک اشتباه لفظی سلحشور - در مصاحبه ای تأیید نشده با یک خبرنگار رند- جرقه خورده و قرار است با پیگیری های پی در پی و شبانه روز کارگردان، روز به روز و ساعت به ساعت شعله ورتر شود، تا مرحله ی درآتش افکندن قهرمان فرا برسد.
سلحشور کارگردان بزرگی است، پس حتماً و حتماً باید کفهی ضد قهرمان، هموزن قهرمان داستان باشد تا یک درام قوی اتفاق بیفتد.
از نظر کارگردان، این قصه باید یکی از قصص ماندگار تاریخ شود. چرا که تمامی افسران هنر متعهد باید چنان درس عبرتی بگیرند که به این زودی جرآت نکنند به قصه های قرآن نزدیک شوند. اگر باور نمی کنید در حمله هایی که به سلحشور شده، ببینید چقدر اشارهی مستقیم به سوابق هنری او در زمینه قرآن کریم شده! حتی فرد غیر مسلمان و قبیح النفسی مثل آنجلینا جولی هم در این موضوع کوتاه نیامده. البته اگر بپذیریم که این متن از خود اوست و نه کینه توزان داخلی که برای سرکوبی حق به هر باطلی متوسل می شوند!
«روح زیبا، نایاب است وگرنه تا دلتان بخواهد یوسف و زلیخای زیباروی روی زمین به عمل میآید... من شما را دعوت میکنم که با دیدی فراختر به زندهگی و انسان و تاریخ و جهان بنگرید، شاید از این بیماری ویرانگر نجات پیدا کنید و چون "زلیخا" جوان و زیبا شوید.» آنجلینا جولی1
«جناب آقای سلحشور، از اینکه میبینیم آن همه پرداختن به زوایای نورانی زندگی پیامبران و سرمشق قرار دادن منش ایشان تأثیری در کلامتان نداشته و در نهایت شهرتتان را از نفرتپراکنی و بیادبی در برابر همنوعانتان به دست آوردهاید، بسیار متاسفیم.» ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، نگار جواهریان، هانیه توسلی و باران کوثری2
«کیل و پیمانهات فقط موفقیت یک سریال بود؟! ... یادت باشد تمام خوارج و دشمنان علی(ع) هم نماز شب میخواندند، هم آداب آرایش و خضاب شرعی محاسن میدانستند هم در نفس خود برای دفاع از دین، قرآن بر نیزه کردند» ضیاء هاشمی3
«از آغاز اسلام تاکنون کدامیک از اولیا و انبیای ما چنین جمله زنندهیی نسبت به مقام زن به کار یا به زبان بردهاند؟ مسوولان محترم کشور در انتخاب افراد صالح و شایسته در این گزینهها بکوشند و جایز است هنرمندان عزیز کشور به حفظ حرمت و به حکم رفتار غیرقانونی با اینگونه افراد برخورد کنند» علیرضا افتخاری4
«اگر تا به حال چیزی در باره اظهار نظرهای تند و بی ادبانه شما نگفتم فقط به این دلیل بود که سعی کردم شأن شما به عنوان کارگردان فیلمهایی با مضامین دینی حفظ شود. تا مردم بیگناه در نگاهشان به فیلم های شما دچار تحیر نشوند. که چرا بعضیها به آنچه در فیلمهایشان میگویند عمل نمیکنند؟» مسعود ده نمکی5
چگونه می توان کفهی ضد قهرمان را سنگین کرد؟ آیا شوراندن جماعت نسوان آن هم از نوع بازیگران مطرح سینما کافی است؟
نه. این از حد سلحشور خیلی کمتر است. سلحشور در تاریخ سینمای ایران مبدأ سریال های محکم و استوار قرآنی است. به نحوی که تا به حال هیچ کارگردان گردن کلفتی نتوانسته مثل او به این رسالت عظیم نزدیک شود. پس مبدأ و یکه تاز عرصه ی سینمای قرآنی، بی شک قهرمان بزرگی ست. لذا کفهی جماعت نسوان را باید سنگین تر کرد، آنقدر که یک حد بین المللی پیدا کند.
آویزان کردن آنجلینا جولی؛ این هرزه بازیگر بین المللی هالیوود از کفهی ضد قهرمان چطور است؟
عالی است! بهتر از این نمی شود. تازه برای رو کم کنی بیشتر سلحشور می توان به این هرزهی بین المللی نقش معلم اخلاق داد. عجب نان لب سوزی از این تنور برافروخته بیرون می آید! معلم هنرمند قرآن بعد از یک عمر ترویج مواعظ قرآنی کارش به جایی برسد که آنجلینا به او درس اخلاق بدهد! و بعد ضمن افتخار بر بی عفتی خود، شکستن حریم محرم و نامحرم در سینمای ایران را رشد و تعالی تلقی کند. در پاسخ باید همان جمله شرطیهی قدیمی را گفت که اگر چنین است که پس به راستی حیوانات از تو متمدن ترند.
غرض آنکه جناب کارگردان، سناریو را تا این جا خیلی خوب پیش آورده، اما فراموش نکنیم که قهرمان قصه فرج الله سلحشور است! نه یک کارگردان دینی تازه به دوران رسیده. با این وصف، هر چند گسترش حد ضد قهرمان از ملی به بین المللی، کفهی ضد قهرمان را خیلی سنگین کرد، ولی هنوز هم این حد برای حاج فرج خیلی کم است.
در آزمون مردآزمای "فتنه88" که برخی هنرمندان، ورود حق مدارانه به جبهه ی غبارآلود فتنه را دون پرستیژ منورالفکری خود دانستنه و سکوت یا ابهام و یا جانبداری از باطل پیشه کردند، فرج الله سلحشور به صراحت در جبههی حق ماند و پرت و پلای خیلی ها را پاسخ گفت.
وقتی محمد نوری زاد چپ کرد، در میان اینهمه مدعیان ارادت به شهید آوینی تنها فیلمسازی که در سنگر بیداری او نشست و متعهدانه پاسداری کرد، سلحشور بود.
فکرش را بکنید! اگر هنر به حدی رشد کند که در آن سروهایی چون علیرضاقزوه با دغدغهی مظلومان عالم از غزه گرفته تا لبنان و جنبش بیداری ملل اسلامی و ملل اروپا و آمریکا قد برافرازند، آنوقت علف های هرز زیر پای سرو چقدر حقیر و منزوی جلوه می کنند!
این جاست که علف ها برمی خیزند و سناریو می نویسند. سناریویی که کفهی ترازوی ضد قهرمانش به سنگینی زمین خوردن هنر متعهد است و بازیگرانش همه -حتی خود هنرمندان متعهد!- با این وصف آیا دل ما حق ندارد از غفلت هنرمندان متعهد مدعی بصیرت، بگیرد؟ بگذاریم و بگذریم!
اکتفا کردن به ضد قهرمان زن، دعوا را زنانه می کند و شکست سلحشور را در برابر زنان، شکستی کوچک و ترحم آمیز. جزای احیاگر قصه های قرآنی جزایی نیست که با شکست ترحم آمیز بتوان آتش دل های کینه ورز را خنک کرد. این کینه مگر کینهی امروز و دیروز است؟
سلحشور یکی از پایه گذاران نمایش دینی از بدو انقلاب تا حالاست و حالا هم در عهد جاهلی هنر بی تعهد که افق دیدش از عشق های کثیف مثلثی و وصلت ها و جدایی های هرزه گون فراتر نمی رود، چراغ بین المللی قصص قرآنی را برافروخته و در دل مشتاق مستضعفین عالم و تشنگان جویای حق، خوش درخشیده است.
پس مردها باید در کنار زن ها صف بکشند و سنگینی کفهی ضد قهرمان را سنگین تر کنند. مردهایی از طیف های مختلف؛ با تعهد، بی تعهد، مسئول، مطرود، حزب اللهی و...
بنده ضمن احترام به حریم پاک تمامی بازیگران عفیف سینمای ایران و اعلام انزجار از قلیل بازیگر نماهای مورد اشارهی سلحشور که سینما را مثل سایت ها و مجله های بیمار، بستر نمایش جنسیت خود کرده اند، انتظارم از بازیگران سریال "در آتش افکندن ابراهیم سینمای ایران" این است که سناریو را تا انتها بخوانند و بعد تصمیم به بازی بگیرند. چرا که حتم دارم بسیاری از کسانی که تحت تحریکات گروه کارگردانی، اقدام به واکنش های تند و عصبی کرده و می کنند، خیلی از پشت پرده خبر ندارند.
کدام آدم اهل انصافی است که نداند قصد سلحشور همانی نیست که امروز سایت های معلوم الحال بر طبلش می کوبند؟
اگر سینما اهل انصاف بود، پیش از آن که در مقابل سلحشور بایستد، باید مقابل فیلمسازان لائیک و وطن فروشی می ایستاد که دانهی این ملت را خوردند و در لانهی دشمن ملت تخم گذاشتند.
سینمای دینی ایران مدیون سلحشور است. فرزندان این ملت که با قصه های متعهدانه و قرآنی او تربیت یافته و با ولایت انس و الفت پیداکرده اند، خود را مدیون سلحشور می دانند. این امتیازات هر چند منحصر به فرد است، اما هیچ کس از جمله ایشان را مصون از اشتباه نمی کند. مهم این است که ما در فضای غبار آلود اشتباه و انتقاد از اشتباه، حدود را گم نکنیم.
حدود انتقاد از سلحشور با آن پیشینهی منحصر به فرد و این اشتباه لفظی حاصل از شیطنت رسانه ای چقدر است؟ آیا این حدود به ما اجازه می دهد در ادبیاتمان ادب را زیر پا بگذاریم؟
به حرمت یکی از قصص قرآنی او هم شده -که در جمع خانواده دیده و لذت برده ایم- ادب اقتضا می کند، ادب نگهداریم نه این که با بی ادبانه ترین الفاظ او را متهم به بی ادبی كنيم.
نقش سلحشور در سینما به قدری بی بدیل است که اگر وزارت ارشاد در طول 32 سال گذشتهی انقلاب، تنها 32 سلحشور تحویل سینما می داد، امروز نه تنها سینمای واقعی ایران، بلکه سینمای واقعی جهان رخ می نمایاند و سینما باعث بیداری می شد نه غنودن در شکم و شهوت و شهرت.
والسلام
1- وقتی این جماعت جاعل، حضرت مریم عفیف را شبیه خودشان -بی حجاب- نقاشی می کنند، جای تعجب نیست که آنجلینا را هم توهم برمی دارد که شبیه زلیخاست!
2- به راستی شهرت 32 سالهی سلحشور از همین راههایی که گفتید به دست آمده؟! خوشا به انصافتان.
3- خوارج و علی – سلحشور و بعضی زنان معلوم الحال سینما! از قیاسش خنده آمد خلق را.
4- ای کاش مسئولان به حرف علیرضا افتخاری گوش کنند و سینما را از لوث افراد ناصالح و ناشایست پاکسازی کنند. در ضمن هنرمندان با اینگونه افراد برخورد کنند. اما چرا علیرضا حالا به فکر این پاکسازی افتاده، خدا عالم است!
5- عجب نگفتی! عجب حفظ کردی! عجب عمل می کنی! ای ولله!